جدول جو
جدول جو

معنی درست نویسی - جستجوی لغت در جدول جو

درست نویسی
املا، دیکته
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَ نِ)
نویسیده با دست. نوشته شده با دست. مخطوط. خطی
لغت نامه دهخدا
(فِ رِ نِ)
کار فهرست نویس. نوشتن فهرست. رجوع به فهرسه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از دست نویس
تصویر دست نویس
((~. نِ))
نسخه ای از یک اثر که نویسنده با دست نوشته است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دست نویس
تصویر دست نویس
خطی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از درست نیست
تصویر درست نیست
ليس صحيحا
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از درست نیست
تصویر درست نیست
false
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از درست نیست
تصویر درست نیست
faux
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از درست نیست
تصویر درست نیست
помилковий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از درست نیست
تصویر درست نیست
잘못된
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از درست نیست
تصویر درست نیست
ложный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از درست نیست
تصویر درست نیست
جھوٹا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از درست نیست
تصویر درست نیست
মিথ্যা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از درست نیست
تصویر درست نیست
เท็จ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از درست نیست
تصویر درست نیست
bandia
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از درست نیست
تصویر درست نیست
偽の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از درست نیست
تصویر درست نیست
fałszywy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از درست نیست
تصویر درست نیست
שקרי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از درست نیست
تصویر درست نیست
झूठा
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از درست نیست
تصویر درست نیست
falsch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از درست نیست
تصویر درست نیست
vals
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از درست نیست
تصویر درست نیست
falso
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از درست نیست
تصویر درست نیست
falso
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از درست نیست
تصویر درست نیست
falso
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از درست نیست
تصویر درست نیست
错误的
دیکشنری فارسی به چینی